سفارش تبلیغ
صبا ویژن
موسسه تصویر برداری چهره پردازان
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


صفحات وبلاگ

 

از آنجا که قاب تصویر، موضوعهای درون خود را از دیگران جدا می‌کند بیننده قادر به دیدن وقایع و عوامل خارج از این چهار چوب نیست و چون تصویر حاصل تخت و مسطح است، دوربین نمی‌تواند عمق صحنه را بازآفرینی کند، روابط خاصی بین اجزاء و عوامل موجود در قاب تصویر پدید می‌آید که در صحنة اصلی وجود ندارد. هیچ نمایی واقعیت را مستقیماً به نمایش نمی‌گذارد. بسیاری مواقع این تجارب شخصی است که ما را قادر می سازد تصویر را توجیه یا تفسیر کنیم؛ یعنی از آنچه می بینیم برداشت نسبتاً صحیحی انجام دهیم.

جلوه های ذهنی ناشی از قاب تصویر مسطح شکلهای مختلفی به خود می‌گیرند که عبارتند از:

اگر چه ممکن است در قاب تصویر، سطحی در پشت سطوح دیگر واقع باشد، این سطوح به یکدیگر متصل شده یا در هم ادغام می‌شوند.

در تصویر، نواحی با فاصله و بدون ارتباط با یکدیگر از لحاظ رنگ و رنگمایه غالباً در مجاورت هم قرار می‌گیرند، ‌در یکدیگر تداخل می‌کنند و بر تعادل تصویر تأثیر می‌گذارند. در نتیجه، جلوه های متضاد همزمان بوجود می‌آید.

شکل اشیاء و چگونگی خطوط صحنه در یک تصویر تخت با تغییر زاویه دوربین تغییر می‌کند.

در تصویر، ممکن است روابط خیالی بین موضوعها گسترش بیابد و تنشهای بصری میان آنها شکل بگیرد.

موضوعهای بدون ارتباط با هم و در فواصل مختلف می‌توانند چنان مجتمع شوند که یک گروه دارای ترکیب بندی را تشکیل دهند.

 

هنگامی که موضوعها به لبه های قاب تصویر نزدیک می‌شوند احساس تنش و فشردگی افزایش می‌یابد.

موضع افقی موضوعها بر تأثیر ترکیب بندی آنها موثر است.

 

 

خطوط غالب

 

هنگامی که به یک تصویر نگاه می‌کنید، وجوه مختلف آن ، شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد . در طول تاریخ، بسیاری از الگوهای بصری، ناخودآگاه معانی نمادینی در ذهن ما یافته اند. بنابراین هنگامی که این الگوها در تصویر ظاهر می‌شوند ، بر احساسات ما نسبت به تصویر تأثیر می‌گذارند.

برخی از این خطوط و اشکال به موضوعهای داخل قاب تصویر مربوط می‌شوند و بعضی دیگر از ارتباط عوامل صحنه با یکدیگر پدید می‌آیند. بنابراین با ترکیب بندی آگاهانه تصویر به طریقی که این خطوط جنبة غالب پیدا کند، می‌توانیم حالت و فضای مورد نظر را در تصویر بوجود آوریم.

 

 

تنــاسب

 

برای زیبایی قاعدة خاصی وجود ندارد و به نظر می‌رسد که عبارت «زیبایی را نمی‌توان تعریف کرد» همچنان معتبر باشد.

 

 

انسان همواره برای کشف تناسبهای زیبا کوشش کرده است و بالاخره قرنها پیش، هنرمندان، اصولی را برای تناسب هماهنگ پیشنهاد کردند. این اصول به «تقسیم طلایی» یا «میانگین طلایی» معروف شده اند نقاشان، مجسمه سازان و معماران بزرگ همواره از این نسبتها برای بیان دریافتهای خود از زیبایی استفاده کرده اند. بطور مثال، اگر خط مستقیمی را به قسمتهای نا برابر تقسیم کنید بطوری که این قسمتها خوشایندترین رابطه را داشته باشند، متوجه می‌شوید که با نظمی باور نکردنی، طول این خطوط نسبتی متوازن بوجود آورده اند. در این تقسیم طلایی، همواره نسبتی ثابت وجود دارد. یعنی نسبت بخش کوچکتر به بخش بزرگتر است یا نسبت بخش بزرگتر به تمامی طول خط.

چنین تناسبی مورد استفادة بسیاری دارد چون راهنمای نسبتهایی خواهد بود که برای چشم خوشایند هستند. البته در برابر این گونه فرمولها شکاک باشید، اما به این نکته هم توجه داشته باشید که در بسیاری موارد اعتبار خود را ثابت کرده اند.

 

 

قاعدة یک سوم

 

 

 

 

در ترکیب بندی نما باید از تقسیم قاب تصویر به دو بخش مساوی خودداری کرد. این تقسیمها   تعادل یکنواخت و خسته کننده ای بوجود می‌آورند

قاعدة یک سوم به هنگام تعیین تناسب عوامل صحنه مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این روش ، طول و عرض قــاب تصویر به 3 قسمت مساوی تقسیم می‌شود و موضوعهای اصلی در محــل تقاطع خطوطی که از ایـن قسمتها می‌گذرند قرار می‌گیرند. این روش مکانیکی تقسیم بندی قاب تصویر، راهنمای مفیدی برای ترکیب بندی تصویر خواهد بود اما استفادة کورکورانه از آن، یکنواختی آشکاری پدید می آورد.

.

 




موضوع مطلب : اصول ترکیب بندی

پنج شنبه 91 بهمن 26 :: 11:49 صبح

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 13
  • بازدید دیروز: 5
  • کل بازدیدها: 54310
امکانات جانبی



به سایت ما خوش آمدید
نام و نام خانوادگی      
آدرس ایمیل      
کلیه حقوق این وبلاگ برای موسسه تصویر برداری چهره پردازان محفوظ است